78. تو میای و دلا خونه ی خدا میشه
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ق.ظ
همه ی روزهای سال یک طرف ... نیمه ی شعبان یک طرف.
نیمه ی شعبان پارسال، بهترین عیدی ام را از شما گرفتم مولا. حالِ خوب و روزگارِ خوبِ امروزم را مدیون دعاهای شما هستم مولا.
آخ که چقدر جایتان خالی ست در این جشن ها و شادی ها... هرچند شما هستید و می بینید ...
ومن باز شرمنده ام که از نیمه ی شعبان پارسال تا نیمه ی شعبان امسال، حتی یک قدمِ کوچک برای ظهورتان برنداشتم ... چه شیعه ی بدی هستم من ...
مولا جانم بازهم دعا کن برایمان. می دانم اگر دعاهای شما نباشد ، به ثانیه نکشیده همه نابود می شویم ...
راستی رازِ این بغضی که چنگ در گلویم انداخته چیست؟ یعنی امیدوار باشم که دلم هنوز سیاه نشده و امیدی هست ؟
یعنی روزی را میبینم که همه با سبدهای گل برای عرض تبریک خدمتت می رسیم؟ یعنی می شود من هم آن روز را ببینم ؟